کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


سخنان امام علیه السلام در شب عاشورا

درباره : روایت های خروج از مدینه تا شب عاشورا
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۱۴۴

 شب عاشورا امام علیه‌السلام اصحاب را در خيمه‌اي گرد آوردند و براي آن‌ها صحبت كردند. امام سجّاد علیه‌السلام فرموده‌اند:[1] من با وجودي كه به شدّت بيمار بودم، خودم را به اين خيمه نزديك كردم که ببينم پدرم به يارانشان چه مي‌گويد. ایشان بعد از حمد و ثناي خدا رو به اصحاب كردند و فرمودند: فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي ، فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً؛ من یارانی بهتر و با وفاتر از ياران خود سراغ ندارم و خانواده‌اي نيكوتر و مهربان تر از اهل بيت خودم نديده‌ام. خدا به همه شما جزاي خير عنايت كند!


أَلاَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِرُ يَوْمٍ لَنَا مِنْ هَؤُلاَءِ أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ أَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِي حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُمْ مِنِّي ذِمَامٌ هَذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلاً؛ آگاه باشید که این آخرین روز از این قوم برماست، بدانید که من بيعتم را از شما برداشته و رخصت رفتن دادم، از شب و تاريكي آن استفاده كنيد« و هركدامتان تاریکی را شتر خود قرار داده وبه هر سو خواستید بروید[2].» « ذَرُونِي وَ هَؤُلاءِ الْـقَوْمَ فَإِنَّهـُمْ لا يُرِيدُونَ غَيْرِي؛[3]» مرا با اين قوم تنها بگذاريدكه آن‌ها جُز من با كسي كاري ندارند.

سخنان امام علیه‌السلام كه به اينجا رسيد برادران و فرزندان امام و پسران عَبْدُ اللَّهِ بْنِ جَعفَر عرض کردند براي چه چنین كنيم؟ براي اينكه بعد از شما زنده بمانيم! خدا آن روز را كه بي شما زنده بمانيم نياورد! اين صحبت‌ها را ابتدا حضرت عبّاس علیه‌السلام و سپس ديگران تكرار كردند. امام علیه‌السلام به بردران و فرزندان مسلم بن عقيل فرمودند: داغ مسلم براي شما بس است؛ من بيعتم را از شما برداشتم، برويد و آنان پاسخ دادند[4]سبحان الله! مردم به ما چه خواهند گفت؟ بگوييم بزرگ و سيّد و پسرعموي خودمان را بين دشمن گذاشتيم و آمديم؟ به خدا سوگند كه چنين كار ناشايستي را نمي‌كنيم.

مُسْلِم بْنِ عَوْسَجَه عرض کرد: به خدا قسم آن قدر براي شما مي‌جنگم كه سينه شان را با نيزه بشكافم! اگر سلاح نداشته باشم، با سنگ با دشمنانت مي‌جنگم؛ تا جايي كه اگر بدانم كشته مي‌شوم و بعد زنده مي‌شوم و سپس من را مي‌سوزانند و زير پاي ستوران، بدنم را در هم مي‌كوبند و اين كار را هفتاد بار انجام می‌دهند، باز هم دست از ياري شما بر نمي دارم.[5] زُهَير گفت: اگر تا هزار مرتبه كشته و باز زنده شوم؛ از شما جدا نمي شوم. هر يك از اصحاب به نوعي و با كلمات و جملاتي مشابه نسبت به امام ابراز ارادت و وفاداری كردند. [6]

روایت دوّم از سخنان امام علیه‌السلام

قطب راوندی از ابی حمزه ثمالی روایت کرده است که امام سجّاد علیه‌السلام فرمودند: در شب عاشورا پدرم به اصحابش فرمودند: این شب را سپر خود قرار دهید که این مردم تنها مرا خواهند و اگر مرا بکشند با شما کاری ندارند و من بیعتم را از شما برداشتم. گفتند: به خدا قسم چنین نمی‌کنیم، فرمودند: همۀ شما فردا کشته خواهید شد. گفتند: سپاس خدا را که ما را گرامی داشت به کشته شدن همراه تو؛ سپس امام علیه‌السلام برای آنان دعا کردند و فرمودند سر بلند کنید، سر بلند کردند و جای و منزل خود را در بهشت با چشم خویش دیدند.[7]

 


[1] . در الفتوح ، مَقْتَل خوارزمی، مَناقِبِ آلِ ابیطالب، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ و تجارب الاُمم  این گزارش بدون نام بردن از امام سجاد و در الفتوح با اندکی تفاوت در پاسخ اصحاب نقل شده است.

[2]. در لهوف، الفتوح، مَقْتَل خوارزمی، مَناقِبِ آلِ ابیطالب، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، تَجارِبُ الاُمَم  وکتبی که روایت آن‌ها را نقل کرده‌اند بجای عبارت فوق گفته شده که هریک به همراه یک نفر از اهل بیت من بروید.

[3]. این جمله در ارشاد، روضة الواعظین و اعلام الوری نیامده است.

[4]. در الفتوح مَناقِبِ آلِ ابیطالب و سخن امام با فرزندان مسلم و پاسخ آن‌ها نیامده و سخنان دیگر اصحاب هم کمی متفاوت آمده است.

[5]. فراز دوّم جمله مسلم بن عَوْسَجَه در کتب تاریخ الامم والملوک، مُثیرُالاَحزان، لهوف، مَقْتَل خوارزمی، مَناقِبِ آلِ ابیطالب، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، مقتل امام حسین، مقتل جامع، مقتل مقرّم  و ناسخ التّواریخ از قول فردی به نام سعید بن عبدالله ذکر شده است. فراز اوّل این سخن نیز در روضة الواعظین نیامده است. همچنین سخنان مسلم بن عَوْسَجَه در اعلام الوری مفصّل‌تر و البته کمی متفاوت آمده. در مقاتل الطالبیین و مقتل امام حسین نیز سخن اصحاب نیامده است. در الکامل فی‌التاریخ و مَناقِبِ آلِ ابیطالب، هم سخن زهیر نیامده و در أمالی صدوق از سخنان اصحاب فقط سخن زُهَیْرِ بْنِ قَیْن آمده است و به جای عدد هزار، صد بار کشته شوم آمده است.

[6]. أمالی صدوق ۳۰/۱۵۶؛ تاریخ الامم والملوک ۵/۴۱۸؛ الفتوح ۵/۹۵؛ مقاتل الطالبیین ۱۱۳؛ الارشاد ۲/۱۳۶؛ اللهوف ۸۱ ؛ تَجارِبُ الاُمَم۲/۷۵؛ مَقْتَل خوارزمی۱/۳۵۰؛ مُثیرُالأحْزان۱۹۳؛ إعْلام الوَری ۳۳۵؛ روضة الواعظین۳۰۲؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۲۶۹؛  مناقب آل ابی طالب ۴/۹۹؛ جلاءالعیون ۵۵۰؛  الکامل فی‌التاریخ۱۱/۱۶۳؛ بحارالأنوار۴۴/۳۹۲؛ منتهی الآمال ۴۰۴؛ قمقام ۳۸۲؛ نفس المهموم۲۰۱؛ وقایع الأیام ۲۸۱؛ مقتل مقرّم ۱۵۸؛ مقتل امام حسین ۱۱۷؛ ناسخ التّواریخ ۳۸۶؛ مهیج الأحزان ۲۳۲؛        دمعة الساکبه ۳۴۲؛ مقتل جامع ۱/۷۲۲. توضیحات: این گزارش در مقاتل الطالبیین، أمالی صدوق،  مناقب آل ابی طالب و اعلام الوری به طور خلاصه‌تر و در مقتل مقرّم و مهیج الأحزان کمی مفصّل‌تر ذکر شده است.

[7]. نفس المهموم ۲۰۳؛ مهیج الأحزان ۲۲۲.